اخراج دوباره از آواکس

سلام

رفیقم صبح میگفت آخه شاسکول تو نت چی هست اینقدر وقت میزاری به فکر نان باش که خربزه آب است

موندم بهش چی بگم میگفت تو که این قدر وقت گذاشتی به کجا رسیدی ؟ چی داری الان؟

فکر کردم میبینم راست میگه ها

پ.ن: خورشید بی بدیل آواکس کجایی؟

کی میای این وب رو ببینی

من منتظرم هدیه رو برات بیارم

داداشت علی

سحر خیزی

همیشه میگن سحر خیزی باعث برکت و نشاط میشه

من به این درک رسیدم  چند وقتیه توفیق دارم سحر بیدارم چقدر صفا داره

پ.ن:

خورشید بی بدلیل آواکس و ایران کجایی؟ بیا ذره ای از نور خودت رو هم بر من بتاب بحق کسانی که نور بهشون تابوندی

قربون خدا

سلام

سر نماز یک چیزی ازش خواستم اومدم خونه دیدم اجابت شد

والله قسم گریه کردم بایت اجابت به این سرعت

حالا چی بود؟

خبری از یکی از خواهر های گلم

کسی که قلبش به وسعت  اقیانوس هاست مهر و محبتش به وسط آسمون ها من هر چی بگم کم گفتم

خیلی خیلی نگرانش بودم

ه چند دنیای مجازیه ولی مثل خواهر خودم دوستش دارم اندازه سه هزار میلیارد

کسی که چندین هزار نفر براش دعا میکنند یکی خود من

moon lover  عزیز خواهر بهتر از جانم

اخراج از آواکس

سلام

هر چند دنیای مجازیه ولی دیشب از آواکس اخراجم کردن اون هم بیگناه و بیدلیل

مهم نیست اونجا رو به خاطر یک نفر میرفتم

معروف به خورشید آواکس بود

moonlover  عزیزم که مثل خواهر خودم بود

دلم شکست

همین

پایان دل گیری و شروعی دوباره

سلام

جمعه هم با تموم دلگیر بودنش گذشت و دوباره اول هفته میاد

یک انرژی مضاعف به رگ ها تزریق میشه

تنوع و شور و هیجان دوباره

غروب جمعه

از قدیم شنیدم میگن غروب جمعه خیلی غمناکه

دل منم گرفته نه از عاشقی و این حرف ها از خودم

از اینکه این روح لطیفی که خدا به امانت چند صباحی در من گذاشته رو چرا سیاهش کردم  به چه قیمتی؟ ؟؟؟ برای چی؟ درعوض بدست آوردن چی؟ دوری از خدا!!!

موندم بعداً چه جوری میخوام جواب خدا رو بدم

بحران بی هویتی

سلام گرم در زمستان به همه

یک مدتی بود احساس پوچی میکردم هنوز هم دارم

نمیدونم چطوری برطرف کنم

بریدم از همه جا و همه کس

چقدر زندگی این دنیامون کوچیک کثیف و ذودگذره

این همه هیاهو و مسخره بازی برای چی؟ برای چند روز ؟ تاکی؟

این همه قتل و غارت و دزدی و فقر و ظلم تبعیض و فخر فروشی و سوءاستفاده و نابود کردن به خاطر پول  و این وضع جامعه

دلم گرفته  از این کارا

داریم به کجا میریم به قهقرا

چرا ؟

فعلا که توکل کردم به خدا

چون فقط اونه که میتونم بهش حرفام رو بگم نمیدونم صدام رو میشنوه یا نه

به کجا چینین شتابان

خیلی وقته فکرم مشغول گذشت زمان شده

چشم زدم 25 سالم شد چقدر لحظات زود میگزه و فقط خاطرات میمونه

بقول مولا علی(ع)

ارابه های زمان به سان ابرها در چرخش است

دلم گرفته

سلام به عزیزان

چند روزیه دلم حسابی گرفته

به اندک چیزی گریم میگیره

به گذشته ها که فکر میکنم

پل های خراب شده

فرصت های از دست رفته 

بقول نازنین عزیز

دارم خفه میشم...

دارم میمیرم.

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....

یکی از رفقا (وحید فیلم) حرف خوبی زده بود

فکر کردن برای پیشرفت آسان است؛ متوقف کردن فکر و تبدیل آن به واقعیت دشوار است.

وارد دنیای مجازی (وبلاگ) شدم بعد از صد بار آمد و رفتن

سلام به همه باز یک بلاگ دیگه البته متفاوت تر از همیشه