عشق -الله-روح
عشق -الله-روح

عشق -الله-روح

آ..ز..ا..د...ی

آ..ز..ا..د...ی

خدا آزاد هست..چون تنهاست...


من تنهام..چون آزادم...


گاهی وقتا, باید عشق رو فقط تو کتابها خوند و حس کرد...


عشق این روزها...


نمیدانم..


عشق در واژگان ذهن من, آزادی بود..رهایی از هرچه بند و قید است..


اما..


به اسارت کشیده شدنم..غیر معمول بود..


کاش غمش..فقط درد دوری بود..درد دل تنگی..


اما..


اسیر عذاب دردناک شدنم..فراری میدهد مرا..از خودم..از آینه..از آدم ها..


می خواهم وجودم را برهانم..


نه از عشق..


از این اسارت ظالمانه..


برای آزادی گاهی باید قربانی کرد..


دل را..


MoonLover

http://www.moonlover.parsiblog.com/

تینا! همیشه تنها!

ببخش اگه دارم با بغض برات مینویسم ببخش اگه عاشقتم اگه همیشه دارم بهت فک میکنم آخه یه بار احساس کردم عاشق شدم و باید انقد به طرف فک کنم تا اونم ناخودآگاه بهم فک کنه! اما اشتباه میکردم! اون هوس بود ببخش اگه بجای تو عاشق یکی دیگه شدم ببخش اگه هرشب صدات میکنم اگه هرشب آویزونت میشم اگه کلافه ت کردم ببخش اگه جز تو کسی رو ندارم ببخش اگه ازت چیزایی میخام که لیاقتشو ندارم ببخش اگه بعضی وختا بهت فحش دادم اگه حس کردم دوسم نداری اگه حس کردم نیستی... ببخش اگه هنوز وسوسه میشم واسه فراموش کردنت ببخش... دوس دارم بیام پیشت، گناهه؟ دوس دارم محکم بغلت کنم، گناهه؟ دوس دارم داد بزنم تنهام تو تنهام نذار،گناهه؟ دوس دارم هرشب تو بغلت سرمو بذارم وسط قلبت،گناهه؟ بذار همه بفهمن عاشقم بذار آبروم واسه این دیوونگی بره بذار بیام پیشت دیگه تحمل ندارم! "خدایا" بذار بیام تو "بغلت"... ( این شاید آخرین پستم بود واسه همیشه... شاید...شاید...)

http://darone-man.blogsky.com/1390/05/07/post-168/

قصاب

با تشکر از خورشید آواکس

چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت _ احمد شاملو
چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت _ احمد شاملو
در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است

زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است

زمان ناصرالدین شاه می‌کشتند که بابی است

زمان محمد علی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است

زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است

زمان پسرش می‌کشتند که خراب‌کار است

امروز توی دهن‌اش می‌زنند که منافق است و

فردا وارونه بر خرش می‌نشانند و شمع‌آجین‌اش می‌کنند که لا مذهب است.

اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود :

تو آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است

حالا تو اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است

عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است

صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است

فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌

کمونیست‌ها می‌کشند که آنارشیست است

روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند

چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند

و می‌کشند و می‌کشند و می‌کشند

و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت

بخشش

از جملات خواهر گلم moon lover

قدرتمندترین ادمها کسی است که توانایی بخشش داشته باشه و امر بخشیدن برای این سخته که در جواب و عکس العمل به ضایع شدن حقت، سخاوتمندانه اجازه میدی که خداوند قاضی بشه و چه افرادی هستند که بخشیدنشون انقدر عظیم هست که حتی از خداوند هم میخوان که از حق خودش بگذره و فرد رو کامل ببخشه.

چیزهایی که من آموخته ام



در15سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم

در20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود

در25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند

در30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن

در35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد

در40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ،
در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم


در45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند

در50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است

در55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب

در60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید

در65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد

در70سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است

در75سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود

در80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است

در85 سالگی دریافتم که زندگی زیباست

گارسیا ماکز (نویسنده معروف کلمبیایی و برنده جایزه نوبل در ادبیات)

مطالبی زا خورشید آواکس

یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهاران بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت .

داداش آریا2

عاشقت خواهم ماند ... 

                                                           بی آنکه بدانی

دوستت خواهم داشت ...

                                                           بی آنکه بگویم

درد دل خواهم گفت ...

                                                           بی هیچ کلامی

گوش خواهم داد ...

                                                           بی هیچ سخنی

در آغوشت خواهم گریست ...

                                                           بی آنکه حس کنی

در تو ذوب خواهم شد ...

                                                           بی هیچ حرارتی 

این گونه شاید احساسم از بین نمی رد 

داداش آریا

امروز داشتم مطالب  مردی از جنس نور رو میخوندم

داداش آریا

چقدر دوست داشتم میتونستم باهش صحبت کنم در حسرت این آرزویم

کاش اون موقع هایی که بود منم میبودم  یعنی بودم ولی تو آواکس نبودم

ای خدا این چه دنیایی هست که خلق کردی پر از تضاد  (بغض)

خوشحال

سلام به همه (ارواح سرگردان)

امروز خوشحالم

چند تا دلیل داره

1- وضع خواهرم بهتر شده و 4 روزه دایی شدم

2-یک نفری برام تشکر زده تو یکی از سایت ها که خوشحالم کرد چون اولین بود همونی که میخواستم شد

3- به یک موفقیت رسیدم که میخواستم

4- باشگاه رو شروع کردم

5- زبان رو شروع کردم

6- برف اومد اولین برف زمستونی